سلام امیدوارم که حالتان خوب باشد
وقتی فهمیدم حسنی جون(گراشی)بالاخره کار خودشو کرده.رفتم پیش یکی از اهالی قدیمی لار و ماجرا را جویا شدم.
می گفت:این ماجرا سر درازی دارد جونم براتون بگه حسابی حرف زد(نمی دونم راست می گفت یا نه)آره باباجون اون زمانهای قدیم اصلا کشور ایرانی نبود می گفتن لار بزرگ!چه چیزایی داشتیم -شاه از خودمون-سکه از خودمون-تخت جمشید از خودمون-آب شیرین از خودمون!گفتم:شوخی می کنی؟گفت:برو بچه مگه من با تو شوخی دارم.ما از لار آب شیرین صادر می کردیم .عذر خواهی کردم وگفتم:تخت جمشید هم آره!اون که بالای شیرازه!گفت:تازه اومدی سر اصل مطلب:بعد ازاینکه جنگ جهانی رخ داد تازه کشور ایران تشکیل شد و لارستان شد استان.اون وقت تو مجلس گفتن:اگه می خواین تخت جمشید مال شما باشه گراش رو جدا می کنیم. تخت رو دادیم رفت .سال ها به همین منوال گذشت تا که دوباره گفتن:اگه بخواین استان بمونید گراش رو جدا می کنیم.استان هم دادیم رفت.سرتون رو درد نیارم واسه اینکه گراش بمونه همه چیز دادیم(فکر بد نکنید منظورم آثار هنری ایناست)خلاصه تا اینکه حسنی خان گراشی رفت مجلس و با استفاده از سیاست بند(پ)و سیاست زیر میزی و رومیزی تونست یه کارایی بکنه. ایندفعه گفتن اگه می خواید گراش بمونه.اون حاج آقا بود که توی قم براش همایش گرفتن اونو باید جزء قم حساب کنید. ما لاری ها هم که حاج آقا رو دوست داشتیم گفتیم:گراش رو بردارید ارزونی خودتون نخواستیم (تو دلم گفتم:آره جون خودت).
جدیدا شنیدم گراشی ها اومدن توی این وبلاگ و اون مطلب در مورد بنارویه بود اونو خوندن وگفتن بنارویه هم مال ماست(برو بخون گراش حق داره)حالا چه جوری خدا می دونه و این پتروس فداکار که همه فحش ها رو بجون خریده.
پیرمرد می گفت:حالا که لار همه چیز شو از دست داده قراره لار رو از نقشه ایران حذف کنند.
اینم ماجرای جدایی گراش از لار
به امید روزی که لارستان استان شود و این دعواهای بسیار ناپسند مردم این دو شهر پایان پذیرد
نویسنده:حمید رضا
:: موضوعات مرتبط:
طنز لارستانی ,
,
:: برچسبها:
"لار"گراش"لارستان"جدایی گراش از لار"حسنی گراشی"استان لارستان" ,